|
درباره وبلاگ  به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
نويسندگان
حرف نگفته دست هایم به آسمان نمیرسد آرزوهایم بسیار دور است ولی درخت صبرم سبز است امیدی هست خدایی هست این بار برای رسیدن به آرزوهایم یک صندلی زیر پایم میگذارم شاید این بار دستم به آرزوهایم برسد...! جمعه 22 شهريور 1398برچسب:, :: 21 :: نويسنده : آدمک
ما آدم ها همیشه صدا های بلند رو می شنویم کارهای سخت رو دوست داریم و پررنگ ها رو میبینیم غافل از اینکه ... خوبها آسون میان... بیرنگ میمونن... و بیصدا میرن...
پنج شنبه 14 شهريور 1398برچسب:, :: 13 :: نويسنده : آدمک
گفتم : تو ئشیرین منی! گفتی : تو فرهادی مگر! گفتم : خرابت میشوم! گفتی: تو آبادی مگر! گفتم : ندادی دل به من! گفتی : تو جان دادی مگر! گفتم : ز کویت میروم! گفتی : تو آزادی مگر! گفتم : فراموشم مکن! گفتی : تو در یادی مگر! پنج شنبه 14 شهريور 1398برچسب:, :: 13 :: نويسنده : آدمک
بی تو بی تو پشت شیشه سکوت و آه روبروی خاطرات مانده در غبار مانده ام در انتظار بی تو از صدای آب... بی تو از صدای رود... چشمه های شب تهی ست خالی از خروش موج های زندگیست دو شنبه 14 مرداد 1398برچسب:, :: 11 :: نويسنده : آدمک
اگر روزی رسد که من نبودم تمام وصیتم به تو این است خوب بمان از همان خوبی هایی که من عاشقش بودم دو شنبه 14 مرداد 1398برچسب:, :: 11 :: نويسنده : آدمک
آزادی واژه زیبایست که حتی حاضر نیست حروفش به هم وابسته باشند تنها دلیل رسیدن به آزادی رهایی از وابسته بودن است دو شنبه 14 مرداد 1398برچسب:, :: 11 :: نويسنده : آدمک
آدم ها لالت می کنند و بعد هم می پرسند: چرا حرف نمی زنی؟؟؟ این خنده دار ترین نمایشنامه دنیاست! یک شنبه 13 مرداد 1398برچسب:, :: 18 :: نويسنده : آدمک
وقتی کسی برای نداشته هایت بهانه می گیرد بهتر است او را نداشته باشی گاهی نداشتن بهتر از داشتن است یک شنبه 13 مرداد 1398برچسب:, :: 18 :: نويسنده : آدمک
زمانی که تسلیم باشی تمام هستی از تو حمایت می کند هیچ چیز با تو مخالف نخواهد بود زیرا تو با هیچ چیز مخالف نیستی... یک شنبه 13 مرداد 1398برچسب:, :: 18 :: نويسنده : آدمک
همواه روحی مهاجرباش به سوی مبدا... به سوی آنجا که بتوانی انسن تر باشی و از آنچه هستی و هستند فاصله بگیری این است رسالت دائمی تو... یک شنبه 13 مرداد 1398برچسب:, :: 18 :: نويسنده : آدمک
آب زیر کار باش:تا بهت اعتماد کنند بی غیرت باش:تا آزادی را حس کنند خیانت هایشان را نبین:تا آرام باشند اگر ساده ای اگر راستگویی اگر یک رنگی :همیشه تنهایی!!! یک شنبه 13 مرداد 1398برچسب:, :: 15 :: نويسنده : آدمک
عاشق بهترین ها نباش... بهترین باش... تا بهترین ها عاشق تو باشند... یک شنبه 13 مرداد 1398برچسب:, :: 14 :: نويسنده : آدمک
تمام دل خوشی ام این روز ها خط خطی هایی است که بر لوح سادگی ام می نگارم شاید به این خیالم که تو گاهی فقط گاهی می آیی و می خوانی و در دل می گویی: او هنوز دوستم دارد... یک شنبه 13 مرداد 1398برچسب:, :: 14 :: نويسنده : آدمک
با نام او امشب دوباره باران می بارد ومن دور از چشم همه تو را دوست دارم می دانم که همه روزی خواهند فهمید و این عشق مرا رسوا خواهد کرد اصلا بگذار همه بدانند بگذار رسوای مردم شوم همین رسوایی مرا به آسمان ها خواهد برد در میان ابرها و من دوباره باران خواهم شد و به تنهایی بی چترت خواهم بارید... یک شنبه 13 مرداد 1398برچسب:, :: 14 :: نويسنده : آدمک
وقی به دنبال آرزوهایت میری مدام به کوله پشتی ات نگاه بنداز مبادا سوراخ باشه و چیزهای که امروز داری دوباره بشه آرزوی فردایت شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 14 :: نويسنده : آدمک
خدایم را دوست دارم و با وفاتر از او سراغ ندارم. به رسم همین وفاداریست که کسانی را که دوست دارم به او می سپارم... شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 14 :: نويسنده : آدمک
سرنوشت گاهی گمان گمان می کنی و هی می شود گاهی نمی شود که نمی شود گاهی هزار دوره دعا بی اجابت می شود گاهی ناگفته قرعه ای به نام تو می شود گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست گاهی تمام شهر گدای تو می شود شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 14 :: نويسنده : آدمک
حکایت رفاقت حکایت سنگ های کنار ساحله اول یکی یکی جمشون می کنی تو بغلت بعدش یکی یکی پرتشون می کنی تو دریا اما بعضی وقتا یه سنگ قیمتی گیرت میاد که هیچ وقت نمی تونی پرتش کنی... شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 13 :: نويسنده : آدمک
درد دارد... وقتی همه چیز را می دانی... و فکر می کنند که نمی دانی... و غصه می خوری که می دانی... و می خندند که نمی دانی... شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 13 :: نويسنده : آدمک
وقتی کسی در کنارت هست خوب نگاهش کن
به تمام جزئیاتش...
به لبخند بین حرف هایش...
به سبک ادای کلماتش...
به شیوه ی راه رفتنشو نشستنش...
به چشم هایش خیره شو...
دستایش را به حافظه ات بسپار...
گاهی آدم ها انقدر سریع می روند که حسرت یک نگاه را هم به دلت می گذارند
شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 13 :: نويسنده : آدمک
ای کاش انسان ها همان قدری که از ارتفاع می ترسیدند کمی هم از پستی هراس داشتند... شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 2 :: نويسنده : آدمک
در کشور من هیچکس گرسنه نیست همه سیرند از زندگی! شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 2 :: نويسنده : آدمک
زندگی چیست؟ اگر خنده است پس چرا گریه می کنیم اگر گریه است چرا می خندیم اگر مرگ است چرا زندگی می کنیم اگر مرگ نیست چرا میمیریم اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم اگر عشق نیست پس چرا عاشقیم شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 2 :: نويسنده : آدمک
از درد های کوچک است که انسان می نالد.... وقتی ضربه سنگین باشد انسان لال می شود شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 2 :: نويسنده : آدمک
خدایا...!!! می دانم که می دانی... حتی بهتر از خود من.... اما می نویسم... می نویسم تا امواج دلم را کمی آرام کنم... خدایا...!!! خستگی همیشه به کوه کندن نیست خستگی گاهی همین سنگینی بغض است که نفس کشیدن را برایت دشوار می کند خستگی گاهی انتظاراست که پایانش را نمی دانی خستگی گاهی دلتنگیست خدایا...!!! شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 2 :: نويسنده : آدمک
خداوندا یاریم کن اگر روزی جایی چیزی را شکستم .... دل نباشد شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 1 :: نويسنده : آدمک
نگاه ساکت مردم به روی صورتم دزدانه می افتدهمه گویند:عجب شادست!عجب خندان! دل مردم چه می داند که من دنیایی از دردم!!! شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 1 :: نويسنده : آدمک
انگار پنج شنبه به دنیا آمدم دل به هر چه می بندم باید فاتحه اش را بخوانم! شنبه 12 مرداد 1398برچسب:, :: 1 :: نويسنده : آدمک
اگر زلزله شهر را ویران کرد ای کاش جسدم در هزاره بعد کشف شود پزشک و باستان شناس و خبر نگار و موزه دار یکی حدود سن و سال حدس بزند یکی علت فوت و دیگری قیمت استخوان اما عشق و اندوه و هراسم در این شهر را که مشخص می کند؟؟؟ جمعه 11 مرداد 1398برچسب:, :: 16 :: نويسنده : آدمک
دنیای عجیبی شده است! برای دروغ هایمان خدا را قسم می خوریم و به حرف راست که می رسیم می شود جان تو...!!! جمعه 11 مرداد 1398برچسب:, :: 16 :: نويسنده : آدمک
گفتم:خدا سوالی دارم گفت :بپرس پرسیدم:چرا وقتی شادم همه با من می خندند ولی وقتی ناراحتم کسیر با من گریه نمی کند؟! جواب داد: شادی را برای جمع کردن دوستان آفریده ام ولی... غم را برای انتخاب بهترین دوست... جمعه 11 مرداد 1398برچسب:, :: 16 :: نويسنده : آدمک
گیرم که باخته ام اما کسی جرات ندارد به من دست بزند یا از صفحه ی بازی بیرونم کند شوخی نیست من شاه شطرنجم... جمعه 11 مرداد 1398برچسب:, :: 16 :: نويسنده : آدمک
عشق چیست؟ 3 ثانیه نگاه... 3 دقیقه خنده... 3 ساعت صفا... 3 روز آشنایی... 3 هفته وفاداری... 3 ماه بی قراری... 3 سال انتظار... و 30 سال پشیمانی...
جمعه 11 مرداد 1398برچسب:, :: 15 :: نويسنده : آدمک
رویا های کوچک را آرزو مکن زیرا برای تکان دادن قلبت به اندازه کافی قدرت ندارند
فاصله بهشت تا خشت خوردن یک سیب بود واز اینجا تا بهشت نخوردن صدها سیب ... پنج شنبه 10 مرداد 1398برچسب:, :: 17 :: نويسنده : آدمک
بزرگ ترین اشتباهی که ماآدما تو رفتارمون انجام میدیم اینه که: نصفه میشنویم.یک چهارم میفهمیم.هیچی فکرنمیکنیم ودوبرابرواکنش نشون میدیم!!!!!!!!!!!!!!! پنج شنبه 10 مرداد 1398برچسب:, :: 17 :: نويسنده : آدمک
آدمک آخردنیاست بخند... آدمک مرگ همین جاست بخند... دست خطی که تورا عاشق کرد... شوخی کاغذی ماست بخند... آدمک خرنشوی گریه کنی... همه دنیا سراب است بخند... آن خدایی که تو بزرگ اش خواندی... به خدا مثل تو تنهاست بخند... پنج شنبه 10 مرداد 1398برچسب:, :: 17 :: نويسنده : آدمک
می گویند خودکشی بدترین گناهیست که بخشیده نمی شود سزاوار این هستم که در ترین ها یکی را داشته باشم...! پنج شنبه 10 مرداد 1398برچسب:, :: 14 :: نويسنده : آدمک
ما در برابر کسی که او رابه خود وابسته کردیم مسئولیم حتی در قبال موزاییک های پیاده رو وقتی روی آن ها راه می رویم! پنج شنبه 10 مرداد 1398برچسب:, :: 14 :: نويسنده : آدمک
  |
|||||||||||||||||
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
.jpg)
